اندر خم یک کوچه....

سلام انتخاب راه برای من وتوزودتر از آن که فکرش رابکیم میگذرد به چه میاندیشی برخیز که دیر زمانیست بانگ رحیل را نواخته اند و ماهنوز اندر خم یک کوچه ایم .........
گاهی من تو رابه بازی گرفته ام وگاه تو... وچه بی خبریم که دنیا مارا به بازی کشیده است برخیز شاید فرصتی باشد بگریزیم از تمامی دغدغه ها و رو به سوی نور کنیم شاید که رستگار شویم ........


ورد سحری

کوله بارت بربند شاید این چند سحرفرصت آخرباشد که به مقصد برسیم بشناسیم خداوبفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم میشود آسان رفت میشود کاری کرد که رضا باشد او ای سبکبال در این راه شگرف در دغای سحرت در مناجات خدایی شدنت هرگز ازیاد مبر من جامانده بسی محتاجم التماس دعا....